سخنی گزاف نیست اگر بگوییم التفات به
قرآن، یکی از نکات مغفول مانده در اندیشهورزی اسلامی است. به گونهای که سخن گفتن از تفسیر قرآن و استوار ساختنِ فکر دینی بر مبنای قرآنی، امری دشواریاب است. این رویّه حتی در حوزههای علمیه نیز وجود داشته است. گفته میشود زمانی که آیتالله خویی شروع به تفسیر قرآن در حوزه علمیه نجف کرد، با مخالفتهایی مواجه شد و نگارش تفسیر البیان را رها کرد. کتاب "البیان فی تفسیر القرآن" اثری است بر جای مانده از ایشان که تنها شامل یک مقدمه به همراه تفسیر سوره حمد است. آیت الله خویی حتی در وصف علامه طباطبایی که در قم به تفسیر قرآن میپرداخت، گفته بود که آقای طباطبایی "تَضحیه" کرده است. یعنی خودش را قربانی کرده و از نظر شخصیتِ اجتماعی ساقط شده است. گویی کسی که قدم در راه تفسیر قرآن مینهاده، مورد طَرد و تخفیف جامعه حوزوی واقع میشده است. جامعه فقهی، بر حدیث و روایات تأکید بیشتری داشته و قرآن را کمتر به میان آورده است. علامه طباطبایی در اعتراض به همین رویکرد، گفته بود که در حوزههای علمیه، فردی میتواند حتی به مرتبه اجتهاد نیز برسد ولی حتی نتواند قرآن را به درستی قرائت کند و یا حتی ممکن است دست به قرآن هم نزده باشد. مرحوم علامه همچنین گفته بود که: "وقتی به قم آمدم مطالعهای در وضع تحصیل حوزه کردم و یک فکری درباره نیازهای جامعه اسلامی،
بین آن نیاز و آنچه موجود بود چنان تناسبی ندیدیم. جامعه ما احتیاج داشت که به عنوان جامعهای اسلامی قرآن را درست بشناسد و از گنجینه علوم این کتاب عظیم الهی بهرهبرداری کند، ولی در حوزههای علمیه حتی یک درس رسمی تفسیر قرآن وجود نداشت".
در حوزههای علمیه امروز هم اگر چه آن نگاههای تقلیلگرایانه نسبت به تفسیر قرآن قدری فروکش کرده است، اما هنوز هم این دانش نتوانسته جایگاه مناسبی به خود اختصاص دهد. آیتالله جوادی آملی و آیتالله بیات زنجانی از معدود مراجعی هستند که به تفسیر قرآن در حوزه علمیه قم میپردازند. در این میان، مرحوم آیتالله صادقی تهرانی نیز از مراجعی بود که التفات بسیاری بر تفسیر قرآن داشت و از فقه قرآنی سخن میگفت.
برخی از نواندیشان دینی هم اما به تفسیر قرآن روی آوردهاند. مهدی بازرگان از جمله افرادی بود که نگاهی علمی به قرآن را میپسندید و میکوشید تا با دستاوردهای جدید علمی، با آیات قرآنی مواجه شود. وی نقل کرده بود که زمانی به خدمت سید ابوالحسن طالقانی میرود و از وی میپرسد: "ما درس خواندههای علوم جدید عقیده داریم زمین گرد است و به دور خورشید میچرخد. بفرمایید هفت آسمان و پنج آسمان چه معنایی دارد؟ این حرفها با عقاید ما جور نمیآید. آیت الله سید ابوالحسن که ناراحت شده بود گفت: هر چیزی طبیعتش گرد است، حتی اگر آب را هم به هوا بپاشند به صورت گلولههای گرد به زمین بر میگردد. گفتم این مثال قانعم نکرد... او هم قانع نشد و گفت در قرآن، هفت آسمان هست و افزود همه این حرفهای فرنگیها، اعم از علم و فلسفه غلط است و استدلال کرد که علما و دانشمندان فرنگی یا معاند هستند یا شعور ندارند و دیوانهاند یا اینکه میدانند اسلام حق و برتر است، مسلمان نمیشوند پس تعمّد دارند. من نظریاتشان را قبول ندارم. خلاصه ایشان نظریات علمی جدید را رد کرد و منکر شد". (شصت سال خدمت و مقاومت، صص 139-138) بازرگان اما در اواخر عمر خود، از این نگاه علمی به قرآن منصرف شده و رویکرد دیگری را برگزیده است. فرزند وی، عبدالعلی بازرگان نیز امروز به تفسیر قرآن میپردازد. عطاء الله مهاجرانی نیز از جمله افرادی است که به تفسیر قرآن گرایش یافته و در محافل دینی خارج از ایران، به تفسیر برخی از سُوَر قرآن میپردازد. سروش دباغ، فرزند عبدالکریم سروش نیز به شرح برخی از سورههای قرآن با رویکردی اگزیستانس میپردازد و توجه خود را معطوف به آیاتی کرده که دغدغههای وجودی انسان را پاسخ میگوید.
با این حال باید دید علت مهجوریت قرآن در بین طیفهای گوناگون اصحاب معرفت در جامعه ایران چیست؟ آیا این مهجوریت علت معرفتی دارد یا اینکه پرداختن به قرآن و توجه به آن لوازم دیگری دارد؟
مرکز اخبار فیلم ایران اسلامی...
ما را در سایت مرکز اخبار فیلم ایران اسلامی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : بازدید : 285 تاريخ : يکشنبه 9 ارديبهشت 1397 ساعت: 14:29