خواستن، جزو ذات انسانی است که هنوز امید دارد. او میداند که میتواند برای همین طلب میکند. این بسیار زیبا است که شاهد نشانههای امید در کسی باشیم و چه شگفتانگیزتر اگر آن فرد خودمان باشیم. مواد و مصالح برای ساختن امپراتوری ما مهیا است. تنها کاری که باید بکنیم این است که اول، قبول کنیم که پادشاه این امپراتوری هستیم و دوم، روش استفاده از این مواد و مصالح را یاد بگیریم. در قسمت قبل، درباره دو مورد از پیشزمینههای فرایند رهاسازی با هم صحبت کردیم. در این قسمت به ادامه و تکمیل این فرایند میپردازیم.
» حسرت احساساتتان را نخورید
دو نوع از احساسات وجود دارند.
نوع اول، احساسات سطحی هستند که متضاد خودشان را به دوش میکشند. مثل شادی و اندوه، ثروت و فقر، سلامتی و بیماری. اگر سعی کنیم به این احساسات بچسبیم، ناخواسته در آگاهیمان به متضادشان هم چسبیدهایم.
نوع دوم، احساسات متعالی هستند. این نوع از احساسات، تضادی ندارند. مثل رسیدن به این احساس که واقعا خود را در جریان جاذبه جاری کردیم؛ اینکه میدانیم که هستیم و این که از صمیم قلبمان درک کردهایم که با کائنات، یکی هستیم. وقتی وجود خود را با عالم هستی و کائنات یکی بدانیم یعنی هر چه میخواهیم و به دنبالش هستیم قبلا در وجود ما گذاشته شده است. یعنی ما سرچشمه هستیم. شاید من از سر پیدا نکردن واژههای مناسب، باز هم این سطح از احساس را «احساس خوب» بنامم ولی در حقیقت بسیار فراتر از آن است. برای درک بهتر، اجازه بدهید مثالی برایتان بزنم.
تصور کنید در ساحلی شنی پابرهنه در حال قدم زدن هستید. با هر بار آمدن امواج، پاهایتان خیس و خنک میشوند. حالا تصور کنید که با سرعت به سمت آب دریا حرکت میکنید و با یک شیرجه جانانه خود را به آب میزنید. در هر دو مورد، ما خیس شدن را احساس کردیم اما تفاوتش را فقط باید تجربه کرد.
شاید برای همین است که لستر لوینسن، مخترع روش سدونا میگفت:
بالاترین تعالیم، تعالیم خاموش بودند.
چون تنها راه درک این تجربهها، تجربه کردنشان است.
> ما در کدام سطح احساسی هستیم؟
اکثر ما هنوز درگیر احساسات نوع اول، آن هم از دسته بسیار سطحیاش هستیم. شاید بپرسید: چگونه میتوان از احساسات سطح یک به احساسات سطح دو رسید؟ در پاسخ باید بگویم که: تنها راهش، رها کردن احساساتی است که متضادشان را به دوش میکشند.
چرا میگوییم حتی از احساس خوب هم باید دست کشید؟ چون چیزی که الان ما به عنوان احساس خوب، آن را میشناسیم در واقع تنها هالهای از آن است. دیدگاه ما نسبت به احساسات خوبمان، دیدگاهی سرچشمه گرفته از کمیابی و حسرت از دست دادنشان است. چون فکر میکنیم به اندازه کافی از این احساسات نداریم به همین دلیل وقتی هالهای از این احساسات را میبینیم به آن چنگ میزنیم و تمام تلاشمان را میکنیم تا آن را در مشتمان محکم نگه داریم و دقیقا به همین دلیل است که از دستمان میرود.
البته این موضوع چیز جدیدی نیست. نیاکان ما نیز با این حسرت و حس کمبود، دست و پنجه نرم میکردند. برای همین است که ضربالمثلهایی مانند: «عاقبت خنده، گریه است» در میان مردم عادی، رواج پیدا کرده بود. این گونه گفتارها باعث میشد تا انسان با ترس و لرز از شادی پیش رویش استقبال کند.
حالا اگر آن را رها کنیم چه میشود؟
چون از آن دست کشیدهایم و رهایش کردیم به جهان هستی نشان دادهایم که آن احساس، چیز نایاب و نادری نیست. برعکس، یک روال عادی در زندگی من است. در نتیجه، اتفاقی که میافتد این است که جهان هستی بیشتر و بیشتر از آن شادی به شما تقدیم میکند چون به این باور میرسد که شادی در زندگی شما موج میزند و برای ایجاد این توازن، بین حس شما و چیزهای موجود در زندگیتان، زمینههای ایجاد شگفتانگیزترین شادیها را در کمترین زمان ممکن برایتان فراهم میکند.
توجه: رها کردن به این معنی نیست که ما نباید خوشحال باشیم و نباید از چیزهای زیبای زندگی لذت ببریم. منظور این است که نگاه حسرتآمیز موجود به خوشیها و شادیهای زندگی را اصلاح کنیم.
رهاسازی چگونه عمل میکند؟
شاید فکر کنید، رها کردن احساساتی که یک عمر با خودتان این طرف و آن طرف بردهاید کار آسانی نخواهد بود و حداقل به یکی دو ماه، تلاش مستمر نیاز دارد. خبر خوش این است که شما تنها طی چند دقیقه میتوانید این کار را انجام دهید.
اجازه بدهید با مثالی از آموزگار این روش، موضوع را برایتان روشنتر کنم. نمیدانم الان که این مقاله را میخوانید کجا هستید؟ اما سعی کنید چیزی را در دستتان نگه دارید. فرقی نمیکند چه باشد مثلا یک خودکار، مداد، یک تکه سنگ کوچک یا حتی آویز موبایلتان، فقط چیزی را پیدا کنید و در دستتان نگهش دارید.
تصور کنید این چیز، نشانه احساسات، افکار و باورهای ناخواسته شما است. دستتان هم نشانه دل یا آگاهیتان است. حالا چیزی را که در دست دارید خیلی محکم فشار دهید. اگر برای چند دقیقه این کار را انجام دهید احساس ناراحتی میکنید اما کمی که زمان میگذرد، سطح دستتان با این فشار انس میگیرد. دمای آن جسم با دمای بدنتان یکی میشود. در واقع بعد از مدتی فراموش میکنید که خودکار یا سنگ را در دستتان محکم نگه داشتهاید.
این همان کاری است که ما با احساساتمان انجام میدهیم. آنقدر آنها را محکم نگه میداریم که بعد از مدتی فراموش میکنیم آنها هویتمان نیستند و ما با آنها تعریف نمیشویم.
حالا دستتان را باز کنید. آن چیز را در کف دستتان به این طرف و آن طرف بغلتانید و با آن بازی کنید. بعد آن را رها کنید. میتوانید این کار را انجام دهید؟ کار راحتی بود نه؟ آیا بعد از آن همه فشار، آن چیز به دستتان چسبید؟ البته که نه! به همین آسانی نیز میتوانید احساساتتان را رها کنید چون آنها به شما نچسبیدهاند. چون جزوی از وجود شما نیستند. ما هر احساسی که داشته باشیم، همان قدر به ما چسبیده است که آن چیز به دستمان چسبیده بود. در حقیقت، آن چیز خنثی بود، از خودش انرژی یا توانی نداشت. این ما بودیم که داشتیم آن را فشار میدادیم و با این فشار دادن، اول خودمان اذیت شدیم.
اگر دقت کنیم، ما به شیوهای عمل میکنیم که گویی نمونه زنده احساسی هستیم که داریم. انگار خودمان آن احساس هستیم. مثلا به جای اینکه بگوییم: «احساس ناراحتی میکنم» میگوییم: «ناراحت هستم». نمیگوییم: « احساس عصبانیت میکنم» میگوییم: «عصبانی هستم». من آن احساس هستم!
جمعبندی پیشنیازهای رهاسازی
ما تا اینجا دریافتیم که نباید عاشق و دلبسته رنجهایمان شویم. نباید گول نقشههای ذهنی بیهوده خودمان را بخوریم. دریافتیم که حتی احساس خوب هم چند مدل دارد و باید به دنبال یک خوب بدون متضاد بود. دریافتیم که به چیزی نچسبیدهایم و این تنها یک توهم مجازی است. دریافتیم که میتوانیم به سادگی بازی کردن با یک خودکار، کنترل افکار و احساساتمان را نیز در دستمان بگیریم و از مهمتر دریافتیم که ما احساسی که داریم نیستیم.
شاید بپرسید: تمام اینها چه ربطی به قانون جاذبه دارد؟ در پاسخ باید بگویم که:
قانون جاذبه، فرمانروایی احساس ما بر هستی است.
چطور میتوانیم بدون در دست گرفتن احساس خود، آن را به گونهای که میخواهیم به کائنات مخابره کنیم؟ اما رهاسازی، به اینجا ختم نمیشود ما تا این قسمت، بخشهای تئوری و پیشنیازهای آن را بیان کردیم. شیوهای کاربردی و گامبهگام برای اجرای فرایند رهاسازی وجود دارد. در قسمت بعد وارد بخش عملی این فرایند میشویم. برای یادگیری این شیوه و دنبال کردن قدمهای فراموش شده قانون جاذبه، قسمت بعد را مطالعه کنید.
مرکز اخبار فیلم ایران اسلامی...
ما را در سایت مرکز اخبار فیلم ایران اسلامی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : بازدید : 327 تاريخ : يکشنبه 27 خرداد 1397 ساعت: 17:57