لیونل مسی چطور از «جادوی فلو» برای موفقیت‌های پی‌در‌پی استفاده میکند؟

ساخت وبلاگ

این بار به درخواست شما کاربران می خواهیم درباره پرونده مرموز اعجوبه دنیای فوتبال، لیونل مسی و سبک جادویی موفقیت او صحبت کنیم. به نظر شما نیازی به معرفی او هست؟ و کیست که در دنیای امروز و حتی دنیای آینده، این چهره موفق دنیای فوتبال را نشناسد؟

درباره او نقل قول های فراوانی گفته اند. دارنده پنج توپ طلای جهانی، تنها چیزی که در کلکسیون افتخاراتش ندارد، قهرمانی جام جهانی است. البته اشکالی هم ندارد؛ حتی مارادونای بزرگ هم یک نایب قهرمانی جام جهانی در چک لیست افتخاراتش دارد؛ پس می شود به آینده امیدوار بود.

مسی غیرقابل مقایسه است. او با کارهایی که انجام می دهد فقط تعجب تماشاچیانش را بر می انگیزاند.

مارسلو بیه لسا مربی آرژانتینی و ستاره سابق فوتبال

در واقع لیونل مسی، همان بازیکنی است که می گویند وقتی توپ به پاهایش می رسد، انگار که اتفاقاتی جادویی شروع می شود و جوری با توپ مراوده و معاشقه می کند که انگار از ماوراء به او گفته می شود چه باید بکند. او، جادوی زنده فوتبال دنیاست؛ بدون شک.

اما لیونل مسی چگونه به این سطح از موفقیت رسیده است؟ به سطحی که حتی پدرش هم آن را باور نمی کند!
پیش از این درباره موفقیت کریس رونالدو نوشتیم (از اینجا بخوانید) در ابتدا باید اشاره کنم که برای رسیدن به موفقیت، دو راه برای دو تیپ از آدم ها وجود دارد:

  • یک، افرادی که با قدرت اراده و تمرین سخت و برنامه ریزی دقیق و جاه طلبی به موفقیت های بالا می رسند.
    (مثل کریستینو رونالدو)
  • دو، افرادی که از راه عشق و ماوراء به موفقیت های بالا می رسند.
    (مثل لیونل مسی)

در عصر ما، کریس رونالدو، در حقیقت نماینده درجه اول افرادی است که از مسیر حرص و اراده و جاه طلبی، به موفقیت های بالا می رسند؛ حتی اگر در ابتدا افرادی معمولی بوده باشند. این برای بسیاری قابل درک است.

اما چیزی که برای بیشتر مردم قابل درک نیست، موفقیت از طریق عشق و ماوراء است؛ که نماینده کامل آن را می توانیم لیونل مسی بدانیم، در بین کارآفرینان نیز افرادی هستند مثل دونالد ترامپ (که اینجا راجع بهش نوشتیم) این افراد اصلا هیچ نظم خاصی در فکر کردن یا زندگی ندارند فقط از معامله و کار شان لذت میبرد و موفقیت ها را جذب میکنند !

مسی طوری فوتبال را درک می کند که انگار بیش از 100 سال است که فوتبال بازی می کند.

سانتیاگو سولاری ستاره بازنشته‌شده‌ی تیم ملی آرژانتین

این بار، درباره این سبک موفقیت که لیونل مسی نماینده درجه یک آن است، بیشتر می خوانید؛
اگر میخواهید به شیوه دوم، یعنی بدون کار سخت بلکه با عشق و علاقه و غرق شدگی در کاری که دوست دارید موفقیت های بزرگ بدست آورید، راهکارهایی برای شما در این مقاله داریم…

 » جادوی غرق شدگی «
برای موفقیت های بدون تلاش چیست؟

با تمرکز بالا به خواندن ادامه دهید و هرکجا لازم دانستید، حــــتما نوت برداردی کنید.

خب، برای شروع باید بدانید فوتبال مسی، فوتبال خلاقیت ناب است. او در لحظه تصمیم می گیرد که چه کار باید بکند؛ به خاطر همین پیش بینی ناپذیر و ویرانگر است. اما چطور می شود به این سطح از خلاقیت رسید؟

جهان و هستی، لبریز از خلاقیت های فراوانی و پایان ناپذیر است.
برای رسیدن به این سطح از خلاقیت، تنها کافی است که موانع موجود در راه آزادسازی آن را از میان برداریم. یعنی در واقع، به طور طبیعی ماها باید این سطح از خلاقیت را داشته باشیم؛ کافی است به کودکان نگاهی بیندازید.

مسی مثل مارادوناست، ولی روی دور تند.

خوسه آئورلیو گی

اما وقتی که بزرگ و بزرگتر می شویم، به واسطه اشکالاتی که در تربیت اجتماعی جوامع ما وجود دارد، موانعی بر سر راه رودخانه خلاقیت ما قرار می گیرد که این مسیر را مسدود می کند. اما این موارد کدام ها هستند؟

این پنج مانع ابراز خلاقیت را، به نقل از یکی از کتاب های یکی از عرفای مشهور هندی معرفی می کنیم :

شماره یک: خودآگاهی

خودآگاهی، نقطه مقابل و متضاد آگاهی است. اولی ویرانگر خلاقیت است، دومی آزادکننده خلاقیت.

افراد خودآگاه، مدام سعی می کنند «خود» و «نفس»شان را پروار کنند. در حالی که جایی که نفس و خود وجود دارد، دیگر خبری از خلاقیت محض و ناب نیست. افرادی که آگاهی دارند و به آگاهی می رسند، بخشندگان خوبی هستند؛
در حالی که خودآگاهی، به معنای جمع کردن و عدم تقسیم با دیگران است. خلاقیت، با تقسیم است که چند برابر می شود و مسیرش باز می گردد.

مسی در سطح مارادونا و په له است، در گالری بهترین های تاریخ جای دارد

آلکس فرگوسن مربی اسطوره‌ای تیم منچستر یونایتد

از جمله ویژگی های افراد خودآگاه این است که نفس محور هستند.
نفس در تعارض است که زنده می ماند. افراد خودآگاه، دوست دارند مدام کارهای خارق العاده و سخت انجام دهند؛ چون در این صورت است که نفس شان، زنده می ماند و خودشان نیز، دیگر یک هویت کاذب می شوند.

اما افرادی که به آگاهی می رسند، نسبتی با نفس نداشته و انسان هایی هستند که تسلیم هستی و زندگی شده اند و در لحظه، زندگی کرده و به همه چیز پاسخ می دهند. آنها به شدت پرشور و سرزنده اند؛ درست مثل لیونل مسی که به قول یکی از مربیانش، از دلایل موفقیت او این است که هنوز سرزنده و بانشاط بازی می کند، درست مثل نوجوانی اش.

از دیگر بحث های مهمی که در این میانه مطرح شده، این است که ما انسان ها، موجوداتی ارگانیک در هستی هستیم.
موجود ارگانیک، مثل بذری می ماند که وقتی توی خاک کاشته می شود، از خاک و هوا و آب و  اکسیژن موجود در هستی، تغذیه کرده و بخشی از زندگی می شود.

اما موجودات مکانیکی و ماشینی، موجوداتی جدا از دیگر اجزاء هستی هستند. آنها نسبتی با هستی دارند؛ غریبه ای بیش نیستند.
خیلی ساده تر که بخواهم این مقوله را توضیح بدهم، می شود این که :

اگر شما بخواهید کاری و محصولی را بی عیب و نقص انجام بدهید، در این صورت آن کار و محصول ناقص است؛
اما اگر خود به خود و طبیعی انجامش بدهید، در این صورت کامل است.

افراد  نفس محور، در حقیقت دوست دارند همه چیز را کامل و بی نقص انجام بدهند (که اینجا گفتیم کمالگرایی دشمن شماره یک موفقیت است!) در این صورت آن ها همیشه ناقص اند و چیزی در آنها کم است.

شماره دو : کمالگرایی

از دیگر موانع بزرگ آزادسازی خلاقیت و عشق، همین کمالگرایی است. اصل این است که انسان، در کاری که انجام می دهد، محو شود.

اما بیشتر انسان هایی که می بینیم، در کاری که انجام می دهند، نه تنها محو نمی شوند که به شدت هم در آن کار حضور دارند.
همین حضور، مانعی بین ماوراء و وجود ما ایجاد می کند و هیچ خلاقیتی آزاد نمی شود. در واقع کسانی که به شدت در کار و هنر خودشان حضور دارند و محو نمی شوند، نوعی تکنسین و سازنده اند، نه خلاق و آفریننده.

افرادی چون لیونل مسی، به شدت از فوتبال بازی کردن لذت می برند.
در واقع او، به تعبیری دیگر، زنده است تا فوتبال بازی کند. او هنگام فوتبال بازی کردن، محو می شود و انگار که وجود ندارد. انگار که یک موجود ماورایی دیگر دارد فوتبال بازی می کند و همین محوشدگی، باعث آزادسازی خلاقیت های فوق العاده ای می شود که با عقل و منطق، جور در نمی آید.

مسی با وجود سن کمی که دارد در حد و اندازه های زیدان، پله، مارادونا و کرویف است.

یوپ هاینکس سرمربی تیم فوتبال بایر مونیخ و از ستاره‌های سابق قوتبال

به تعبیر این عارف هندی، در واقع انسان های خلاق و هنرمند واقعی، احساس در تسخیر بودن و در تصرف بودن را دارند؛ یعنی حس می کنند که در مشت ها و پنجه یک نیروی ناشاخته هستند که به آنها می گوید چه کار بکنند و کی آن کار را انجام بدهند. در واقع…

نفس انسان، به شدت در جستجوی کامل ترین و بهترین و بزرگترین است؛
به همین دلیل خود مانعی بزرگ در راه جریان یافتن خلاقیت است.

در حالی که نفس کسی که محو در فعالیت خودش شده است، دیگر حضور ندارد. در واقع اگر نفس وجود داشته باشد، مدام قضاوت می کند. وقتی هم که مدام قضاوت کنید که آیا این کار خوب است یا نه، وجود شما دو تکه می شود:

تکه ای در حال قضاوت، تکه ای در حال فعالیت و انجام کار. چنین وجودی یکپارچه نیست و نمی تواند کار خارق العاده و ماوراء الطبیعه ای را انجام بدهد…

من کاملا حس می کنم که همه سعی می کنند تا جای او را بگیرند. ما در مقابل بهترین بازیکن دنیا از هر لحاظ هستیم. او این توانایی را دارد که هر کاری انجام دهد و هر سه روز یک بار بدرخشد.

پپ گواردیولا مربی فعلی تیم منچستریونایتد

سه مانع بزرگ دیگر خلاقیت، حکمت و باور و بازی شهرت هستند.

  • حکمت، یعنی که شما ذهن خود را از اطلاعات انباشته می کنید و در نتیجه، درگیر گذشته و آینده می شوید و از حال، می برید و خلاقیتی هم اتفاق نمی افتد و همه چیز، غیرزنده می شود.
  • باور، یعنی که شما درگیر مفاهیمی هستید که پایان یافته هستند و به نقطه ای مشخص رسیده اند و در مورد آنها نمی توان تجربه ای جدید و زنده داشت. کسانی که انباشته از باورهایی این چنینی هستند، به شدت غیرزنده و غیرخلاق می مانند؛ چرا که مسیرها بسته است و روشن شده.
  • بازی شهرت هم، می گوید شما تا وقتی درست کار می کنید که به رسمیت شناخته شده باشید. در حالی که اصل، علاقه به کار است. یعنی باید وقتی که کاری را دوست دارید، انجامش بدهید؛ نه وقتی که برای شما وجهه و شهرتی ایجاد می کند. اگر کار را صرفاً برای شهرتش انجام بدهید، در نتیجه علاقه ای به خود کار نخواهید داشت؛ و سرانجام این که خبری از هیچ خلاقیتی نخواهد بود. اما وقتی که کاری را صرفاً به خاطر علاقه ای که به آن دارید انجام می دهید، در این صورت پاداش واقعی شما، همان انجام کار خواهد بود، نه شهرت ناشی از آن؛ اگر شهرت هم رسید که بهتر؛ اگر هم نرسید باز هم بهتر.

خب، تا اینجای کاری آنچه را که گفته ایم مرور می کنیم :

  • دنیا و هستی، آکنده و لبریز از خلاقیت است.
  • همه ما به طور طبیعی و همان طور که نفس می کشیم، باید که خلاق باشیم؛ اما نیستیم.
  • موانعی وجود دارند که باعث عدم خلاقیت طبیعی و فراوان ما می شوند.
  • خودآگاهی، حکمت، باور، کمالگرایی و بازی شهرت، بزرگترین این موانع هستند.
  • وقتی که این موانع را شناخته و برداریم، خود به خود وصل می شویم به منبع خلاقیت ماورایی.
  • در این صورت، کارهایی انجام می شوند که با عقل و منطق جور در نمی آیند؛ کارهایی خارق العاده، همراه با لذت و … .

لیونل مسی، جزو افرادی است که از این متد و مسیر، استفاده کرده است و به موفقیت هایی اینچنینی رسیده است. شاید انتخاب این متد، خودخواسته هم نبوده باشد. او وقتی که فوتبال بازی می کند، محو می شود و اثری از «خود» و «نفس» وجود ندارد.

مسی یک گذشته درخشان است. از آن فوتبالیست هایی که هر 25 یا 30 سال یکبار ظهور می کند. گل می زند، کمک می کند، بازیکنان حریف را تحت فشار می گذارد و سرنوشت را رقم می زند. او شماره یک است.

ژاوی هرناندز ستاره اسپانیایی تیم فوتبال بارسلونا

بعد چه اتفاقی می افتد؟

او به طور طبیعی، وصل می شود به منبع بی انتها و بی پایان خلاقیت (همان جایی که استیو جابز هم متصل میشد، ایــنجا!)؛ منبعی ماورایی که همه هنرمندان و افراد خلاق و کودکان، با آن آشنا هستند. چرا که کارهایی که از آنها سر می زند را به آن  نسبت می دهند؛ همان حس در تسخیر و تصرف یک نیروی ماورایی و ناشناخته بودن.

ونسان ونگوگ

چنین افرادی، نیازی به تقدیر و تشکر ندارند؛
چرا که پیش از هر تقدیر و تشکری، پاداش نهایی خود را از کاری که دارند می کنند، گرفته اند؛ همان لذتی که از انجام این کار می برند. البته گاهی ممکن است شهرت و ثروت و نصیب شان بشود؛ مثل مسی. گاهی هم ممکن است نصیب شان نشود؛

مثل ونسان ونگوگ، نقاش بزرگ؛ که در فقر و نداری جهان را ترک کرد؛ اما پاداشی که از انجام کارش می گرفت را با چیزی عوض نکرد.

شاید قرار گرفتن در حالت فلو (FLOW) را، بشود حالتی نزدیک به همین چیزی دانست که درباره اش صحبت  کردیم؛
حالتی از غرق شدگی و بی توجهی به اطراف و اطرافیان. حالتی که در آن به سطح بالای هوشیاری در کار رسیده ایم و همه چیز به راحتی پیش می رود و خارق العاده شده ایم.

می خواهید به چنین سطحی از خلاقیت و شیفتگی برسید؟

چند راهکار برای رسیدن به این سطح موجود است:

  • فقط کارهایی را انجام دهید که به شدت دوست شان دارید.
  • در هنگام انجام کارها، در آنها غرق شوید، به شدت محو شوید؛ از خودتان اثری نماند.
  • دنبال انجام بی نقص کارها نباشید؛ در این صورت ناقص خواهید ماند. کارها را طبیعی و خود به خود انجام دهید.
  • دنبال هیچ تقدیر و تحسینی نبوده و هیچ انتقادی هم در کارتان تأثیر نگذارد؛ فقط کارتان را انجام بدهید.
  • دنبال شهرت و پول هم نباشید؛ اگر لازم باشد از راه خواهد رسید. اگر هم نرسید، فدای سرتان؛ کارتان را عاشقانه انجام بدهید.

شاید شما هم با این فرمول ها، تبدیل به لیونل مسی دیگری در کسب و کار و زندگی تان شوید؛
کسی که وقتی کاری را انجام می دهد، نمی داند انرژی خلاقانه ای که در محصول و کارش جریان دارد، از کجا می آید. فقط می داند که این انرژی وجود دارد و دل به آن می سپارد.

افرادی که با این متد جلو می روند، شادی و نشاط بسیاری را تجربه می کنند؛ برخلاف غالب افراد متد جاه طلبی که در نهایت، دچار تنش های عصبی فراوان می شوند.

فقط کافی است به قیافه و بازی لیونل مسی نگاه کنید؛ انگار که بچه ای دارد زندگی می کند و از فوتبال و مواهبی که فوتبال برایش به ارمغان آورده لذت می برد.

مسی یک غول است. همین و بس.

ویسنته دل بوسکه مربی سابق تیم ملی اسپانیا

در همین زمینه، مطالب زیر را هم بخوانید :

برای خواندن سری کامل مقالات پرونده مرموز به این صفحه مراجعه کنید.

مرکز اخبار فیلم ایران اسلامی...
ما را در سایت مرکز اخبار فیلم ایران اسلامی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : بازدید : 322 تاريخ : جمعه 8 تير 1397 ساعت: 8:45

خبرنامه