کتاب بابا لنگ دراز اثر جین وبستر؛ نامه‌های یک دختر جوان به قهرمان زندگی‌اش

ساخت وبلاگ

شناسنامه‌ی کتاب

عنوان اصلی کتاب: Daddy Long Legs

عنوان کتاب به فارسی: بابا لنگ دراز

نویسنده: جین وبستر

تعداد صفحات نسخه ترجمه‌شده: ۱۸۴

درباره‌ی کتاب

از آخرین باری که نامه نوشته‌اید یا منتظر رسیدن نامه از عزیزی بودید، چندوقت گذشته است؟ تابه‌حال دل‌تان برای پاکت و تمبر یا کسی که منتظر نامه یا دست‌خطی از شما باشد، تنگ شده است؟

مدت‌هاست دیگر خیال نامه نوشتن و اشتیاقی برای فرستادن آن نداریم. شبکه‌های مجازی و دنیای ارتباطات جای صندوق‌های پست را گرفته‌اند و کسی در انتظار رسیدن نامه از عزیزِ دورش نیست.

ولی گاهی پیش آمده که به کاغذ و خودکار پناه آورده‌ایم و برای کسی که نمی‌دانستیم کیست و آدرسش کجای نقشه است، مشتاقانه نامه نوشته‌ایم. جودی آبت، قهرمان دوست‌داشتنی قصه‌ی بچگی و کارتنی که هر هفته منتظر تماشایش بودیم، در یکی از نامه‌هایش به بابا لنگ دراز نوشته است: «نامه نوشتن به کسی که انسان ندیده و نمی‌شناسد کمی مضحک است، اصلاً برای من نامه نوشتن عجیب و غریب است. من کسی را نداشتم که برایش نامه بنویسم، بنابراین اگر نامه‌های من درجه‌یک نیست امیدوارم ببخشید… من همه عمر تنها بوده‌ام، ناگهان یک نفر پیدا شده که نسبت به من و سرنوشت آینده من اظهار علاقه کرده است، لذا من تمام این تابستان راجع به شما فکر کرده‌ام. احساس می‌کنم خانواده‌ای پیدا کرده‌ام، حالا نمی‌دانم شما را چه خطاب کنم، چون هیچ اطلاعی از شما ندارم. ولی آنچه مسلم است شما پاهای درازی دارید و من تصمیم گرفته‌ام شما را بابا لنگ دراز خطاب کنم، امیدوارم به شما برنخورد، این شوخی بین ما دو نفر خواهد بود و به مادام لیپت هم نخواهیم گفت.»

نام بابا لنگ دراز و جودی آبت برای همه ما آشناست. همه‌ی ما یا صفحه‌ای از کتاب بابا لنگ دراز را ورق زده‌ایم یا به تماشای قسمتی از کارتُن آن نشسته‌ایم. در اصل کتاب بابا لنگ دراز نوشته جین وبستر بر کارتن آن مقدم‌تر است. یعنی اول کتاب نوشته شده است و بعد از روی آن فیلم سینمایی و کارتُن ساخته‌اند.

خواندن کتاب بابا لنگ دراز که کتابی به صورت نامه‌نگارانه است و به چاپ یازدهم نیز رسیده است، حداقل برای یک بار لبخندی بر لب ما نشانده است و از پایان خوش داستان لذت برده‌ایم.

این کتاب که موفق‌ترین کتاب جین وبستر است، مجموعه نامه‌های یک‌طرفه‌ی جودی آبت (دختر پرورشگاهی و تنها) به مردی ثروتمند و خیر است که قیم او می‌شود و خرج تحصیلش را می‌دهد. او زمانی که سایه بابا لنگ دراز را با پاهای بلند و کشیده در پرورشگاه می‌بیند، این نام را برای او انتخاب می‌کند. از قشنگی‌های داستان، مجهول بودن هویت بابا لنگ دراز و ناشناخته بودن اوست که در پایان داستان این تعلیق برطرف می‌شود و مخاطب او را می‌شناسد.

بابا لنگ دراز یک داستان عاشقانه است با مضامینی همچون بخشندگی، امید به زندگی، دوستی، مهربانی و… .

قهرمان داستان، دختر خندان و پرانرژی، یعنی جودی از خلال نامه‌هایی که برای بابا لنگ دراز می‌نویسد، او را در جریان جزئیات زندگی و روند تحصیلش قرار می‌دهد. ما با خواندن این نامه‌ها در شادی کوچک جودی، شیطنت‌ها و حتی دلتنگی‌هایش سهیم می‌شویم و همراه با جودی دیدن و شناختن بابا لنگ دراز را انتظار می‌کشیم.

نامه‌های جودی سرشار از شادی، حس خوب و جریان زندگی هستند. اگرچه هدف و خواست بابا لنگ دراز از جودی برای نوشتن نامه، آگاهی از شرایط تحصیلی اوست اما جودی با قلمی شیرین، گویا به خاطره نویسی نیز مشغول است. او درباره تمام اتفاقات اطرافش، از آدم‌ها و شرایط کالج گرفته تا حس‌وحال و حتی سرماخوردگی‌اش برای بابا لنگ دراز می‌نویسد و همین جزئیات و زبان شیرین و زنده‌ی جودی در نامه‌هایش است که باعث نزدیکی مخاطب با او می‌شود و او را به شخصیتی محبوب و دوست‌داشتنی تبدیل می‌کند.

آیا این کتاب برای شماست؟

کتاب بابا لنگ دراز برای همه است. بله! خواندن این کتاب هیچ محدودیت سنی ندارد و همه با هر سنی می‌توانند از خواندن آن لذت ببرند. نامه‌های جودی و پایان خوش داستان، نظر هر مخاطبی را به خودش جلب می‌کند. در پایان این کتاب، خواننده که مشتاقانه صفحات کتاب را ورق زده است، نفس راحتی می‌کشد، لبخندی از سر رضایت بر لب می‌آورد و خوشحال و راضی کتاب را می‌بندد تا بعدها خواندن آن را به بهترین دوست یا عزیزی توصیه کند.

بخش‌هایی از کتاب

خوشی‌های بزرگ زیاد مهم نیست، مهم این است که آدم بتواند با چیزهای کوچک خیلی خوش باشد. باباجون من رمز واقعی خوشبختی را کشف کردم و آن این است که باید برای حال زندگی کرد و اصلا نباید افسوس گذشته را خورد یا چشم به آینده داشت، بلکه باید از همین لحظه بهترین استفاده را برد. من می‌خواهم بعد از این، زندگی فشرده بکنم و هر ثانیه از زندگی‌ام را خوش باشم. می‌خواهم وقتی خوش هستم بدانم که خوش هستم.

بابا لنگ دراز عزیز، شما کجا هستید؟ شما را به خدا به یاد من باشید. من خیلی تنها هستم و دلم می‌خواهد یک نفر به یاد من باشد. آه بابا کاش شما را می‌شناختم، آن‌وقت هرگاه یکی از ما غمگین بود، یکدیگر را دلداری می‌دادیم. گمان نمی‌‌کنم بتوانم بیش از این در لاک ویلو بمانم. خیال دارم از اینجا بروم. من بیماری تنهایی دارم و تشنه خانواده هستم.

مرکز اخبار فیلم ایران اسلامی...
ما را در سایت مرکز اخبار فیلم ایران اسلامی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : بازدید : 386 تاريخ : يکشنبه 21 مرداد 1397 ساعت: 1:25

خبرنامه