سهیل خوش بیان منتقد

ساخت وبلاگ
«صحرا مشرقی» الناز شاکر دوست پرستار یک بیمارستان روانی نیمه ویران است در شهری که برف لاینقطع و بی پایان می بارد و انجماد وسردی بر همه جنبه های زندگی و از جمله بر روابط آدمها حاکم است . صحرا در کودکی از سوی ناپدری مورد آزار جنسی قرار گرفته و آثارآن بر روح و روان او همچنان باقی است و افسردگی حادی که آنقدر شدید است که تیرگی دنیای او کل فیلم را در بر گرفته و تصاویر را به سبک نوآر سیاه و سفید کرده و با ترسی که به برقی که پیاپی قطع و وصل می شود در پیوند است . عدم توانایی در برقراری ارتباط با دیگران که خود صحرا آن را با اصطلاح دست و پا چلفتی بودن تعبیر می کند باعث شده هیچ مردی در زندگی او نباشد و کسانی او را احاطه کرده اند که با هدفی به جز صمیمیت و عشق وارد رابطه هایی سطحی و مخرب شده اند . چه «زهره» ماهایا پتروسیان همسایه صحرا که زنی است میانسال که فقط برای داشتن پشتیبانی مالی که نیازهای اولیه او را رفع کند با مردی ثروتمند و خوشگذران در طبقه پایین منزل صحرا زندگی می کند چه مادر صحرا که به ناپدری او نیاز دارد تا در روزهای پیری و ناتوانی از او مراقبت کند و چه «مسعود» نوید محمد زاده که ... مرکز اخبار فیلم ایران اسلامی...
ما را در سایت مرکز اخبار فیلم ایران اسلامی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : بازدید : 139 تاريخ : شنبه 4 آذر 1396 ساعت: 19:18

خبرنامه