میتوان به مرزبانان دین و عقیده، این حق را داد که در نگاهبانی از راستکیشی دینی بکوشند و نسبت به دگراندیشی دینی یا بدعتگزاری حساسیت منفی نشان دهند، هرچند که برای صیانت از اجتهاد دینی، لازم است اولاً، بین بدعت و دگراندیشی فرق بگذارند؛ ثانیاً، در رمی و اتهام به دگراندیشی و بدعتگزاری از تسرع، تحجر و سخت گیری بپرهیزند. اگر در فهم دینی، مواجهه و گاه مقابله با دگراندیشی را روا بدانیم، اما به نظر میرسد که در دینگستری یا همان تبلیغ و ترویج دین و نیز در دینداری، ناگزیر باید به تنوع و چندگونگیاش تن بدهیم. اگر بنابه فرض، پذیرفته باشیم که باید یک دینشناسی حاکم و تثبیت بشود، اما به لحاظ منطق و تجربه، باید در تبلیغ و تطبیق دین، پذیرای دینگستریها و دینمداریهای گوناگونی بشویم که بنابه ذوقها، طبعها و موقعیتهای گوناگون تنوع میپذیرند. ما به دلیل انس با انواعی خاص از تبلیغ دینی، شاید نتوانیم با ابداع و ابتکارهایی که نسل نو در ترویج دین صورت میدهند کنار بیاییم و نیز به خاطر بزرگ شدن در محیطهای مذهبی سنتی، شاید برای دینداری یک یا چند شکل محدودی را به تصویر بکشیم، اما اگر تجربههای ادیان و مذاهب مختلف را در هر دو عرصه تبلیغ و اجرا از نظر بگذرانیم خواهیم دید که در خصوص قالبها و صورتبندیها، آنقدر تحول و تنوع صورت گرفته و اتفاقاً خیلی از آنها به نتیجه مطلوب هم منتج شده که دیگر، جایی برای ماندن در قالبهای سنتی باقی نمانده است، هرچند همچنان باید قالبهای سنتی را نیز حفظ کرد. به عنوان مثال، از ۱۹۶۷ بدین سو، کلیسای کاتولیک بنابه تصمیم شورای جهانی دوم واتیکان، باب گفتوگو با مسلمانان را گشود. برخی این موضع را تحولی ایدئولوژیک قلمداد کردند (از این رو، برخی از روحانیان مسیحی با آن کنار نیامدند و نیز برخی از مسلمانان با شور و شوقی تمام به استقبال آن رفتند)، اما اهل نظر میدانند که هیچ تحول بنیادینی رخ نداد، بلکه در یک تغییر راهبرد یا راهکار، کلیسا تشخیص داد که تبشیر و تنصیر را میتواند از راه گفتوگو بهتر دنبال کند (این تبیین از گفتوگو را برای اولین بار از جناب مجتهد شبستری شنیدم).
امروزه گفتوگو و نه جدل و محاجه را یکی از بهترین راهها برای تبلیغ دینی میدانند. شناخت اصول این گفتوگو و نیز معرفی مهارتهای آن مجالی دیگر و بضاعتی بیشتر میطلبد. همچنین در خصوص دینداری، میتوان گفت و نشان داد که در زیر آسمان ادیان در اقلیمهای مختلف، انواع گوناگونی از دینداری وجود دارد که اغراض اصلی دین را تأمین میکند، اما بسا مطبوع یا معهود ما نباشد. دینداری میتواند درون گرا باشد یا برونگرا؛ میشود کنشگرایانه باشد یا کنشپذیرانه؛ گاهی شعائری است و گاه آموزهای؛ گاهی اولویت را به اخلاق یا باطن میدهد و گاه به تنسک و مظاهر؛ گاه حداقلی است و گاه حداکثری؛ گاهی سیاستگرا یا انقلابی یا جامعهاندیش است و گاه فردگرا، جمع گریز و انزواطلب. ما ممکن است بنابه منابع و متون دینی، این یا آن را ترجیح دهیم و نیز حق داریم که برای هر دو عرصه تبلیغ یا رفتار دینی، اصول و شاخصههایی را ارائه کنیم، اما بنابه سنت دینداری در طول تاریخ و نیز الزامات زمانه، نمیتوانیم مانع همه دیگر انواع دینداری بشویم و چه بسا مجاز به این کار نباشیم. بسا در توثیق و اِسناد "الطرائق الی الله بعدد الخلائق" راه به جایی نبریم، اما در تجربههای خود یافتهایم که هم هدایت افراد به دین و هم پیوند آنها با خدا از یک صیغه و صبغه برخوردار نبوده است.
تفصیل در این بحث را باید به زمانی دیگر موکول کرد، اما به مناسبت حکم سختگیرانه(اگر نگوییم ناعادلانه)ای که در حق جناب سید حسن آقامیری صورت گرفته، باید بگوییم که این حکم اگر بنابه انگیزههای غیرمعرفتی (سیاسی یا صنفی) و نیز برای جلوگیری از سَرشدن و نامورشدن کسانی در حوزهها که زمامشان در دست ما نیست، نباشد، قاعدتاً باید ناشی از الفت ما با شیوههای خاصی از عمل دینی (اعم از تبلیغ یا تطبیق) باشد، به گونهای که دیگر گونهها را چون نامعهود هستند، نامطلوب میانگاریم. شاید به جای محاکمه یا تفتیش عقائد این خطیب محبوب، میتوانستند در مطالعهای آمایشی و میدانی، با مریدان و علاقمندان ایشان، به گفت وگو بپردازند و بیابند که اولاً، چگونه با سخنان جناب آقامیری به دین علاقهمند یا پایبند شدند و ثانیاً، آیا اینان در دینداری و دینورزی با معمول متدینان تفاوت جوهری دارند یا تفاوت میان آنها شکلی است و نیز اگر کاستیای در دینداری آنها هست، آیا در سیاق و وِزان کاستیهای موجود در دینداری دیگر متدینان نیست؟
مرکز اخبار فیلم ایران اسلامی...
ما را در سایت مرکز اخبار فیلم ایران اسلامی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : بازدید : 481 تاريخ : سه شنبه 25 دی 1397 ساعت: 15:07